ای مقیم زیبایی های پر ژرف وای طبل ترانه های نیلوفر
از کرانه های افسانه های دور
وازمصرع نورانی پر از آیینه برایم بگو
ما بر رواق معبد شب مانده ایم ومنتظر
آب فلق را بر نهفت این خاک جاری کن
از کهسار پر از سنگلاخ وصخره آزردگی را بردار
می بینم فرازهای غلتیده در نشیب
می بینم زنجیرهای تنیده بر پای آسمان بی مهتاب....
ولی چه سود که با جشم پراز سرشکم همجنان در طلب جانشین حقیقتم
( تقدیم به طالبان حقیقت) منتظر نظرات خوانندگان محترم هستم
تاریخ : دوشنبه 89/11/11 | 3:40 عصر | نویسنده : سروش-و | نظرات ()